amorphous

تلفظ آنلاین

FORMAL

amorphous /əˈmɔːfəs $ -ɔːr-/ adjective

بیشکل، غیر بلوری، پوک، بینظم، بی شکل، بی نظم، بدون تقسیم بندی، غیر متبلور، غیر شفاف، (زیست شناسی) دارای ساختمان غیر مشخص، مهندسی: بیشکل، معماری: شیشه ای، شیمی: بی ریخت، روانشناسی: بی شکل، زیست شناسی: بی ریخت
ارسال ایمیل

▼ ادامه توضیحات دیکشنری؛ پس از بنر تبلیغاتی ▼

نسخه ویندوز دیکشنری تحلیلگران (آفلاین)بیش از 350,000 لغت و اصطلاح زبان انگلیسی براساس واژه های رایج و کاربردی لغت نامه های معتبر به صفحه تحلیلگران در Instagram بپیوندیددر صفحه اینستاگرام آموزشگاه مجازی تحلیلگران، هر روز یک نکته جدید خواهید آموخت.
مهندسی: بی شکل، بی ریخت، زیست شناسی: بی ریخت، شیمی: بیشکل، غیر بلوری، پوک، بینظم، شیشه ای، معماری: بی شکل، روانشناسی: بیشکل، مهندسی: بی شکل، بی نظم، بدون تقسیم بندی، غیر متبلور، غیر شفاف، (زیست شناسی) دارای ساختمان غیر مشخص

[TahlilGaran] Persian Dictionary

amorphous
[adjective]
Synonyms: formless, inchoate, shapeless, unformed, unshaped

[TahlilGaran] English Synonym Dictionary

amorphous /əˈmɔːfəs $ -ɔːr-/ adjective formal
[Date: 1700-1800; Language: Greek; Origin: amorphos, from morphe 'shape']
having no definite shape or features:
an amorphous mass of twisted metal

[TahlilGaran] Dictionary of Contemporary English


TahlilGaran Online Dictionary ver 19.0
All rights reserved, Copyright © Alireza Motamed 2001-2025.